مـحـمـد عمر قریشی- کابل
۰۳ جـولای ۲۰۲۲
ملا انصاری فرمان کشتار تمام مردم کشور را صادر کرد!
شنبه- ۱۱ سرطان ۱۴۰۱ش- کابل: ناظم ملاسالار سرانجام بعد از دو روز روی گرفتن از مردم و پنهان کاری، امروز در آخرین روز تجمع دشمنان مردم افغانستان، با اعلام یک قطعنامه در ۱۱ ماده، ختم تجمع بی دردان بیگانه به وطن را اعلام داشت. در یادداشت امروز مکث کوتاهی به فرمانی که از طرف جلسه علیه تمام مردم افغانستان و تجویز کشتار آنها صادر شده است، خواهیم داشت:
همان طوری که قبلاً نیز نگاشته ام این جلسه هیچ ربطی به مردم افغانستان ندارد، جلسه ای بود متشکل از چند طالب و یا سگ طالب، که از حقوق خود استفاده نمودند، دور هم جمع شدند، فیصله هائی نمودند و تعهد هائی کردند. فیصله ها و تعهد های شان هم فقط خود شان را ملزم به رعایت آنها می نماید و به مردم افغانستان در کل هیچ ربطی ندارد. از همین رو با قاطعیت اعلام می داریم که خود را ملزم به رعایت هیچ یک از مواد یازده گانه ندانسته، در حد توان خواهیم کوشید تا با به زیر کشیدن نظام ملاسالار طومار ننگین فیصله های امروزی شان را نیز در همسوئی با مبارزات مشترک و آگاهانۀ خلق ما، راهی زباله دان تاریخ نمائیم.
هموطنان گرامی!
از آن جائی که یکی از سخنگویان هتاک و بی آزرم جلسه، ملا "مجیب الرحمان انصاری" بود و نامبرده نه یک بار، بلکه چنیدن بار با باغی خواندن مخالفان نظام ملاسالار، همه را یعنی تمام ملت افغانستان را که نمی خواهند ننگ اطاعت از نظام ملاسالار را در کارنامۀ حیات شان داشته باشند، واجب القتل و مباح الدم اعلام داشت، برای این که مردم بدانند که باغی و بغاوت چیست و طالب و نظام ملاسالار چگونه از مفاهیم قرآنی سوء استفاده می نماید، توجه تان را به این نکته جلب می نمایم، اما از قبل بنویسم که مخالفت با کاربرد این کلمه به هیچ صورت بدان معنا نیست که گویا بقیۀ قطعنامه مورد تأییدم قرار دارد.
بغاوت در لغت به معنای خواستن چیزی است، چنانچه خداوند از قول موسی(ع) چنین می فرماید «قال ذلک ما کنا نبغ» یعنی این همان بود که ما در پی آن بودیم.
و در اصطلاح عبارت است از سرپیچی از فرمان کسی که "ولایت امرش" ثابت است. و یا عبارت است از خروج به ناحق علیه "ولی الامر بحق"، یعنی باغی کسی است که از فرمان "ولی الامر بحق"، علی رغم بیعت اولیه، به ناحق سرپیچی کند.
بادر نظرداشت این تعریف و اصطلاح فقهی، دیده می شود که از نظر اسلام اصولاً بغاوت تابع سه شرط می گردد:
*- بیعت اولیه و خروج و سرکشی از آن؛
*- "ولی الامر بحق"، یعنی کسی که مشروعیت و قانونیت ولایتش را از تأیید جمهور مردم گرفته باشد؛
* - خروج ناحق.
هموطنان گرامی!
حال می بینیم که آیا این سه شرط در قسمت حاکمیت ملاسالار وجود دارد تا بتوان کسی را "باغی" و عملش را بغاوت نامید و یا خیر؟
*- از آن جائی که هیچ کسی در افغانستان نه به نظام ملاسالار بیعت نموده و نه هم به "امیر غایب" آنها تا بتوان خروج از بیعت را تعهد شکنی و بغاوت نامید، لذا خیزش و مبارزه علیه باند جنایتکاران و دزدان مسلحی که بر خانه و کاشانۀ ما مسلط شده از ما اطاعت می خواهند، نه تنها بغاوت نیست، بلکه همان طور که خواهیم دید، بزرگ ترین جهاد نیز به شمار می آید؛
*- همۀ ما می دانیم که حاکمیت کنونی یعنی نظام ملاسالار هیچ نوع مشروعیت و قانونیتی که بر تأیید مردم استوار باشد ندارد، بلکه نظامی است که امپریالیسم امریکا با شرکاء و ارتجاع منطقه، آنها را به خاطر تحقق نقشه های خود شان بر گردۀ مردم سوار نموده، از بدو تولد تا امروز فاقد مشروعیت و حمایت مردم می باشند. این که در یک کشوری که حدود ۴۰ میلیون جمعیت دارد، ۴ الی ۵ هزار ملا و مفت خور جمع شوند و روی الزامات معینی از گرفتن رشوت تا ترس از بازداشت به وسیلۀ طالب، اطاعت از این جنایتکاران را واجب شرعی اعلام بدارند، نه از نظر اسلام، نه از نظر عرف و نه هم از نظر قوانین ملی و بین المللی چنین فیصله ای هیچ نوع اعتباری ندارد؛
* - و اما اصل خروج بناحق. از آنجائی که دو شرط اول در مورد نظام ملاسالار وجود ندارد، لذا خروج در مقابل خواست های زورگویانه، ضد انسانی، ضد ملی و وطنفروشانۀ آنها نه تنها خروج و بغاوت شمرده نمی شود، بلکه به استناد حدیث أفضل الجهاد كلمة حق عند سلطان[امام] جائر، جهاد و مبارزه در راه حق و اعتلای کلمة الله شمرده شده، انجام آن واجب شرعی بالای هر مؤمنی که توانش را داشته باشد، می گردد.
هموطنان گرامی!
از نخستین روز هائی که اسلام سیاسی و استفادۀ ابزاری از اسلام به وسیلۀ باند های اخوانی در افغانستان راه یافت، تا به امروز تمام داعیان اسلام سیاسی در هر شکل و قیافه ای که ظاهر شده اند، تلاش نموده اند تا جنایات شان را ملبس به اسلام نموده، از آن طریق حاکمیت های ضد ملی و ضد انقلابی شان را استوار نمایند. برماست تا بدانیم که اطاعت از این جنایتکاران و وطنفروشان، نه تنها واجب شرعی نیست، بلکه برای تمام آنهائی که مسلمان اند، چنین اطاعتی مستقیماً زیرپای نمودن دساتیر اسلام نیز می باشد.
مبارزه علیه امپریالیسم، جزء لاینفک مبارزه علیه ارتجاع در کل
و ارتجاع هار مذهبی- طالبی به صورت خاص می باشد
تشکل و تسلیح نیاز و خواست زمان ما!